حضور پُررنگ اشعار و داستان های کهن فارسی در شب چلّه
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۷۰۶۳۴
یلدا یا چلّه، شبی است که علاوه بر تفأل به حافظ، با داستانهای کهن ایرانی همراه است؛ داستانهایی که هر یک درس زندگی هستند و شب چلّه را به ماندگارترین لحظات تبدیل میکنند.
یکی از محبوبترین موضوعاتی که در داستانهای کهن شاهد آن هستیم عشق و علاقه اسطوره هاست؛ به طوری که «نظامی» در «خسرو و شیرین» میگوید: «نروید تخم کَس بیدانهٔ عشق/کَس ایمن نیست جز در خانهٔ عشق» و خواندن و مرور هر یک از این داستان ها در شب یلدا، گرمابخش این شب در کنار خانواده، دوستان و بستگان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سوگل مشایخی، جامعه شناس و حافظ پژوه بیان کرد: موارد زیادی از خواستگاری بانوان از آقایان در شاهنامه وجود دارد و این اهمیت و قدرتی که زنان در شاهنامه داشتند، بسیار جالب است. زیرا یکی از سنتهای شب یلدا این است که ما از طریق اسطورهها و افسانهها و داستانهای کهن کشور با فرهنگی که داشته ایم، آشنا شویم.
مشایخی گفت: در «نظامی» شخصیت مهین بانو، عمه شیرین، زن قدرتمندی است که شاهان زیادی دوست دارند با او معاشرت داشته باشند و شیرین هم وقتی از خسرو برایش گفته میشود، خودش به سمت این تصمیم میرود، در حالی که شاید امروز در جامعه ما، این موضوع هنوز جا نیفتاده باشد و میگویند خانم نباید اظهار علاقه کند و در اصطلاح عامیانه میگویند اگر دختر اظهار علاقه کند، سبک میشود، ولی میبینیم در ادبیات کهن ما این طور نیست و درواقع، این نشان قدرت زنان است.
مشایخی ادامه داد: دلیل این که خسرو و شیرین دیر به هم رسیدند، این بود که هم باید آیین ها، مراسمات و اصول و حریمها رعایت میشد و هم این که جسارت و پاکی قلب داشت.
رشید کاکاوند، داستان نویس، ترانه سرا و پژوهشگر ادبیات فارسی بیان کرد: داستان زال و رودابه از این قرار است که وقتی مهراب کابلی، پدر رودابه، با خبر میشود رابطهای بین زال، پسر سام، پهلوان ایران و رودابه وجود دارد، دخترش را صدا زد که سرزنشش کند. به همین دلیل، سیندخت، مادرِ حکیم رودابه به او گفت: یک مقدار زار و نزار نزد پدرت برو تا دلش برایت بسوزد و رودابه با این تصور که کار اشتباهی نکرده است، خیلی آراسته نزد پدر رفت و هر قدر هم سرزنشش کرد، حقیر نشد و با غرور از عشقش سخن گفت و رفت و پس از آن، وقتی مهراب از پشت سر به رودابه نگاه میکرد، کِیف می کرد که چنین دختری با احساس ناب و پاکی دارد که پای احساس خود میماند.
کاکاوند گفت: احساس ناب و پاک انسانی که اسمش عشق است و در ادبیات و اشعار ایرانی به آن اشاره شده است، احساسی نیست که انسان به خاطر آن بخواهد سرافکنده و یا خجالت زده شود؛ به طوری که مولانا میگوید: «هر که را جامه ز عشقی چاک شد/ او ز حرص و عیب کلی پاک شد.» زیرا از نشانههای عشق، پاکی است و در این میان، چیزهای دیگری به نام عشق نامیده و مطرح شده اند که بحثشان جداست، ولی عشق پاک سرافرازی میآورد.
کاکاوند افزود: نظامی در قسمتی از داستان خسرو و شیرین، عاشقی را لایق بشر میداند و جنسیت را از آن دور میکند و در مورد عشق خسرو و شیرین می گوید؛ به طوری که وقتی میخواستند جنازه خسرو را در دخمهای قرار دهند، آخرین فردی که با او دیدار میکند شیرین به عنوان همسرش است و نظامی هم به عنوان راوی، تحت تأثیر قصه قرار میگیرد و از قهرمانی شیرین هیجان زده میشود و به تعبیر نظامی، خیلی از زنان، شجاعانه زندگی میکنند.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیاتمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شاهنامه خوانی شب یلدا داستان های کهن ایرانی داستان های کهن خسرو و شیرین داستان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۷۰۶۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (11 اردیبهشت)
به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبه شکن میرسد چه چاره کنم
سخن درست بگویم نمیتوانم دید
که می خورند حریفان و من نظاره کنم
چو غنچه با لب خندان به یاد مجلس شاه
پیاله گیرم و از شوق جامه پاره کنم
به دور لاله دماغ مرا علاج کنید
گر از میانه بزم طرب کناره کنم
ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت
حواله سر دشمن به سنگ خاره کنم
گدای میکدهام لیک وقت مستی بین
که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم
مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی
چرا ملامت رند شرابخواره کنم
به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانی
ز سنبل و سمنش ساز طوق و یاره کنم
ز باده خوردن پنهان ملول شد حافظ
به بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم
با آرزوهای محال و دست نیافتنی عمر خود را هدر ندهید و عاقلانه فکر کنید و تصمیم بگیرید. هرگز از خط تعادل خارج نشوید و از افراط و تفریط برحذر باشید.
اگرچه ناملایمات زندگی فشار زیادی به شما آورده اما شجاعت خود را حفظ کنید و در برابر سختی ها سر خم نکنید که انشالله به نیت دل خود برسید.
زندگی نامه حافظحافظ، شاعر فارسی زبان قرن هشتم هجری بوده که در سال ۷۲۷ هجری قمری در شهر شیراز متولد شد. پدر او بهاءالدین محمد نام داشت که در دوران کودکی حافظ، از دنیا رفت. حافظ در دوران نوجوانی شاگرد نانوا بود و بههمراه مادرش زندگی سختی را سپری میکرد. گفته میشود او در اوقات فراغت خود به مکتبخانهای که نزدیک نانوایی بود میرفت و خواندن و نوشتن را از همان جا فراگرفته است. او در مجالس درس علما و بزرگان زمان خود شرکت میکرد و نیززمان برای کسب درآمد به کارهای سخت و طاقت فرسا میپرداخت. خانه حافظ در محله شیادان شیراز بود.
این شاعر بزرگ در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی مسلط شد و در دهه بیست زندگی خود به یکی از مشاهیر علم و ادب سرزمین خود تبدیل شد. جالب است بدانید که او قرآن را بهطور کامل حفظ بود و به همین خاطر تخلص حافظ را برای او انتخاب کردند. شمس الدین محمدبن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی حدود چهل سال در حوزه درس استادان آن زمان از قبیل قوام الدين عبدالله، مولانا بهاء الدين عبدالصمد بحرآبادی، مير سيد شريف علامه گرگانی، مولانا شمس الدين عبدالله و قاضی عضدالدين عيجی شرکت میکرد و به همین خاطر به اکثر دانشهای زمان خود مسلط بود.
حافظ در دوران شاه شیخ ابواسحاق به دربار راه پیدا کرد و شغل دیوانی را برای خود انتخاب کرد. او علاوه بر شاه ابواسحاق، در دربار شاهان دیگری همانند شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز حضور پیدا کرده بود. حافظ از طریق دیوانی امرار معاش میکرد و شاعری شغل اصلی او نبود. جالب است بدانید که بزرگترین گناه از نظر حافظ، ریاکاری و مردمفریبی بود. حافظ در دوران زندگی خود اشعار بهویژه غزلیات بسیار زیبا و معنیداری سروده است که نیزاکنون پس از گذشت قرنها از آن، بوی تازگی داده و خواندنش آرامشبخش است. دیوان اشعار حافظ شامل غزلیات، قصیده، مثنوی، قطعات و رباعیات میشود.
حافظ در دوران جوانی عاشق دختری به نام شاخه نبات شد؛ البته برخی بر این عقیدهاند که نام همسر حافظ نسرین بود و او این نام را بهدلیل شیرین زبانی معشوقهاش به او اختصاص داده است. او برای رسیدن به معشوقهاش، ۴۰ شبانه روز را بهطور مستمر در آرامگاه باباکوی شب زندهداری کرده و به دعا پرداخت. سپس، با شاخه نبات ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک فرزند پسر بود. حافظ تنها یک بار ازدواج کرد و پس از مرگ همسرش مجرد ماند. به همین خاطر بسیاری از عارفان و عاشقان، عشق مقدس و واقعی را در حافظ جستجو میکنند. پسر این شاعر بزرگ نیز در دوران جوانی در راه سفر نیمهکاره به هند همراه پدرش از دنیا رفت.
در تقویم رسمی ایران، ۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ است و هر ساله در این روز مراسم بزرگداشت حافظ با حضور پژوهشگرانی در سراسر دنیا روی آرامگاهش در شهر شیراز برگزار میشود.
آثار حافظ
دیوان حافظ شامل ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی و چند قصیده است که آن را در در ۵۰ سال از زندگی خود سروده است؛ یعنی بهطور متوسط در هر سال تنها ۱۰ غزل سروده است؛ زیرا او در لحظاتی خاص به سرودن اشعار خود میپرداخت و تمرکز خود را روی خلق آثاری ناب گذاشته بود که شایسته مقام معشوق باشد. این نکته بسیار قابلتوجه و تاملبرانگیز بوده و به همین خاطر دیوان او را به یک کتاب خاص و خواندنی تبدیل کرده است. دیوان حافظ بیش از ۴۰۰ بار به زبان فارسی و زبانهای دیگر دنیا به چاپ رسیده است. حافظ لقب ماهرترین غزلسرای زبان فارسی را نیز با اقتدار از آن خود کرده و تک بیتهای او بسیار درخشان و تماشایی است.
شاید تعبیر کردن یا قدرت تاویل پذیری را بتوان از مهمترین خصوصیات اشعار حافظ به حساب آورد؛ زیرا هر کس که دیوان حافظ را باز کرده و غزلی از آن میخواند، با توجه به شرایط روحی خود برداشت متفاوتی از آن میکند؛ بهگونهای که حافظ آن شعر را فقط برای حال آن لحظه او سروده است. در اشعار حافظ، تناسبات هنری به شکلی ظریف و دقیق رعایت شدهاند و ایهام و ابهام را به جا و درست به کار برده است. در برخی از اشعار حافظ، زبان طنز نیز به کار گرفته شده تا ناگفتهها به کمک زبان طنز بیان شود.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (9 اردیبهشت)